علوم پیچیده بیشتر بر روابط و الگوهای دینامیک بین پدیده ها تمرکز    می کند. بسیاری از مربیان از علوم پیچیده برای شناخت توضیح و بررسی تجارب تدریس،یادگیری،کلاس‌های‌‌‌‌‌‌درس،، و دیگر فعالیت های تربیت طی استفاده می کنند.این علوم جهت کمک به فهم سیستم های خیلی پیچیده ایجاد شدند یک پازل را در نظر بگیرید هرچه قطعات پازل بیشتر باشد حل آن پیچیده تر می‌شود. تاریخ ممکن است در حال پیشرفت باشد و الگوهای بنیادی به نمایش بگذارد،اما در عین حال نامطمئن و فریبنده است. برای سیستم هایی که غیر خطی هستند سیستم.خطی براساس یکمعادله‌‌ خطی عمل می کند و لذا پیش بینی رفتار و پیامد آن آسان است. برای نمونه حقت ورودی سیستم افزایش یابد خروجی نیز افزایش می‌یابد.

در قرن بیست و یکم نظام های آموزشی دچارتغییر و تحول نوینی شدند که پارادایم جدیدی را رقم می زنند تغییر روش از معلم مدارییادگیرنده محوری، ظهور محیطهای مجازی، تبدیل مکاتبه فضا، امکان یادگیری همیشه و همه جایی و ارتباطات گسترده و غیر نظری متناسبی را ایجاد می کند که پاسخگوی چنین تحولاتی شد. یادگیری در عصر دیجیتال به صورت فرآیند شکلدهی به شبکه ها روی می دهد‌.یادگیری،فرآیند   مرتبط کردن رشد دادن و هدایت این شبکه هاست. در این دوره سخن از نوع سومی از دانش است که در غالب تصمیم بندی دوگانه کیفی وکمی نمی گنجد؛ دانشی که فراتر از دانش حاصل از حواس و محاسبات منطقی و ریاضی می باشد و آن دانش توزیع شده است.این نوع دانش،دانش ارتباطی می نامند.                منبع:کتاب مکاتب نظریه های یادگیری ادامه فصل پنجم

طبق گفته پیاژه پدر سازنده گرایی منطق کودک و تفکرش اساسا با بزرگسال متفاوت است و به چهار شیوه توضیح میشه داد از جمله شناخت موقعتی(یعنی دانش در زمینه ای که به وجود آمده آمده بهتر بهتر آموخته می شد به ذهن سپردنش راحت تر میشه میزان یادگیری تا اندازه ی زیادی به فعالیت و موقعیت آموزش بستگی داره و برای رسیدن به این سطح یادگیری باید فراگیران رو تشویق کنیم تا یادگیرنده بتونه این سطح دانش خود را در زندگی واقعی هم استفاده کنند حداقل باید یک حالت شبیه سازی ایجادشه تا به حالت تجربه در ذهن افراد باقی بمونه یا مقوله بعدیفرآیند در مقابل فرآورده بر فرآید بیشتر از فرآورده اهمیت داده    میشه گشتالت گفته تکالیف ناقص در مقایسه با تکالیف کامل برای مدت طولانی تردر حافظه میمانند.                                                                            

در این نظریه دانش را تنها از یک چشم انداز نمی بینند بلکه از چشم اندازها و دیدگاه های متفاوتباید دید تا شبه یک بازنمایی یکپارچه و عمیق از یک موضوع را دید و فهمید خیلی از رویکردها آموزشی با شکست     رو به رو شدن چون بیشتر سعی کردند موضوع های درسی پیچیده را به شیوه های انعطاف پذیر و آسان جلوه دهند این کار جالب نیست و اهمیت موضوع را کم میکند.اما اگر این یادگیری در حد متوسط باشد و خیلی پیچیده نباشد یادگیرنده به دانشی دست خواهد یافت که از انعطاف پذیری بالایی برخوردار است و می شود در زندگی واقعی از آنها استفاده کرد.                                                                                باید برای یادگیری بهتر از موارد مختلف و مثال های غنیع با سطح دشواری بالا استفاده کرد.                       منبع:کتاب مکاتب و نظریه های یادگیری فصل چهارم بخش دوم

زیر بنای نظریه های وابسته به مکتب گرایی و خبرپردازی،عینت گرایی است.طبق فلسفه ی عینیت گرایی یا واقیت گرایی،دانش مستقل از یادگیرنده است و معلم می تواند این دانش را به یادگیرندگان انتقال دهند.     

مثال اشیا وجود دارند و اگر هم هیچ انسانی وجود نداشت که تا آنها را درک کند باز هم آنها وجود داشتند.   متخصصان یادگیری عموما بر قوانین یادگیری تاکید میکننددر ذهن ما دانش ها تفسیر می شود با کسب تجربیات جدید،دانش قبلی را با دانش جدید مطابقت داده و در صورت اشتباه بودن دانش قبلی آنرا اصلاح می کند.این طرح واره قانون جذب انطباق است(به گفته ی پیاژه)باید طراحان آموزشی برای یادگیری بهتر درطرح های خودبه هردوشکل دیداری وشفاهی توجه کنندتا هم یادگیرنده وهم یادآورندهمحتوای آموزشی اسانتر     شود.  منبع:کتاب مکاتب و نظریه های یادگیری فصل چهارم

سازندگی یا ساخن گرایی به معنای چینش است.هدف این نظریه شناسی ساختمان یا اجزای تشکیل دهنده ذهن و هوشیاری است.اعتقاد پیروان این است که یادگیرندگان بر اثاث تجارب شخصی خود،دانش را می سازند.یادگیری زمانی صورت میگیرد که از اندیشه ها و تجارب خود تفسیرهایشخصی داشته باشند.

سازنده گراها نسبت به رویکرد های سنتی ایراد می گرفتند.رویکرد های سنتی عینیت گرا باورش این است که حقیقت و معنا وابسته به اشیاء و مستقل از ذهن آدمیند.اما سازنده گرایان بر این باورند که دانش و حقیقت خارج از ذهن نیستند و هیچ دانشی بدست نمی آید فکر اینکه توسط خود افراد و از تجارب آنها ساخته شده باشد.یادگیری در این نظریه یک موقعیت نظری واحد نیست بلکه به انوان یک مسله ی پیوسته توصف می شود.

منبع:کتاب مکاتب و نظریه های یادگیری فصل چهارم تا صفحه 101

خودیادگیری این چنین معنی میشه:یادگیری شامل تمام مهارتها،گرایش ها،دانش ها و معلوماتی است که انسان در طول زندگی خود کسب می کند.رفتارگرایان یادگیری را تغییر در رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری تعریف کرده اند.رفتار گرایان سواد آموزشی را تنها ارایه کننده اطلاعات ودر حقیقت فراهم کننده محرک برای فراگیران می دانستند و محتوارا به صورت جزء به جزء و بدون اینکه پیوندی بین محتواهای مختلف باشد    می دانستند.در این دوره برای یادگیری بهتر از وسایل سمعی و بصری در آموزش استفاده شداولین موضوعات مختلف بود و به دنبال آن در حدود سال1910اولین فهرست فیلم های آموزشی برای استفاده ی منظم در مدارس منتشر شد و این نشان دهنده ی آن استکه هر چقدر نمایش موضوعات به صورتعینی تر و ملموس تر انجام شود                                                                                                               

منبع:کتاب مکاتب و نظریه های یادگیری فصل دو

عنصر مهم در مدرنیسم ، فاصله گرفتن از گذشته از کهنه بودن و دور شدن از سنت است .

بابراین مدرنیسم با پیشرفت هم ردیف است و زندگی در زمان حال را ایجاب میکند 

چند دلیل عامل به وجود امدن مدرنیسم شده ک از مهم ترین انها میشه ار گسترش صنعت چاپ، گسترش جهان گردیو اختراع روش تحقیق و ابداع واحساس نیاز بالا را نام برد.

پیشرفت های زیادی در زمینه های فرهنگ ،تو جامعه شناسی ک نیاز به یاد گیری را دو چندان کرده بود باعث ظهور مدرنیسم شد.

اموزش و پروش مدرن را دستیابی به اهدافی چون.، برابری و کیفیت دانست .